سلامتي ارزش است سلامتي ارزش است .

سلامتي ارزش است

CBT در مقابل روانكاوي: انتخاب بهترين درمان براي شما

با جدا كردن لايه‌هاي CBT  در مقابل روان‌كاوي، در حال فرو رفتن در برخورد غول‌هاي سلامت روان هستيم. هر دو وزنه سنگين به خودي خود، با فلسفه ها و ابزارهاي متمايز براي مقابله با مسائل رواني همراه هستند. درمان شناختي رفتاري (CBT) رويكرد هدف گرا خود را با هدف تسكين سريع علائم از طريق تكنيك هاي فعال مانند بازسازي شناختي ارائه مي دهد. در همين حال، روانكاوي با صبر و حوصله مي نشيند تا افكار ناخودآگاهي را كه مي توانند رفتار و احساسات ما را شكل دهند، آشكار كند.

اين رويارويي فقط آكادميك نيست. زماني كه براي شرايط سلامت رواني به دنبال كمك هستيد، بسيار شخصي است. با بازگشايي بيشتر اين روش‌هاي درماني، بينشي به دست خواهيد آورد كه مي‌تواند براي سفر شما به سمت سلامتي مناسب‌تر باشد - چه الگوهاي منفي چالش برانگيز باشد يا كاوش در اولين تجربيات خود براي بينش‌هاي عميق‌تر.

در اين كاوش، انتظار داشته باشيد كه ياد بگيريد چگونه هر درماني چندين بار كار مي كند - با تمركز CBT بر معضلات كنوني و رويكردهاي روانكاوي كه در روايت هاي گذشته بررسي مي شود - براي انتخاب آگاهانه تر در مديريت چالش هاي پيچيده زندگي.

روانكاوي چيست؟

 

روانكاوي نوعي درمان مبتني بر كار زيگموند فرويد است. 

فرويد معتقد بود كه تمام احساسات، افكار و رفتار در اعماق ضمير ناخودآگاه دفن شده است. در نتيجه، اوايل دوران كودكي يا رويدادهاي گذشته مي تواند احساسات يا رفتار فعلي شما را شكل دهد.

روانكاوي ممكن است براي افرادي مفيد باشد كه مي خواهند در مورد آنچه بر افكار و اعمال آنها تأثير مي گذارد بينش كسب كنند. اين نياز به تمايل و فداكاري دارد، زيرا مي‌تواند فرآيندي دردناك براي رويارويي با خاطرات يا احساسات ناراحت‌كننده باشد.

روانكاو چيست؟

 

روانكاو يك روانشناس يا روانپزشك آموزش ديده است كه از روانكاوي براي درمان مشكلات ذهني يا عاطفي استفاده مي كند. با استفاده از تكنيك هاي مبتني بر تئوري هاي مربوط به احساسات سركوب شده، هدف آنها كمك به افراد براي مقابله با افسردگي ، اضطراب يا ساير مشكلات سلامت روان از طريق آگاه كردن ناخودآگاه است.

به عبارت ديگر، با كمك به شما در درك ضمير ناخودآگاه خود، يك روانكاو مي‌تواند بينشي درباره محرك‌هاي دروني كه افكار و رفتارهاي شما را هدايت مي‌كنند، ارائه دهد و به شما امكان مي‌دهد روي تغيير الگوهاي بد يا آسيب‌رسان كار كنيد.

در جلسه روانكاوي چه اتفاقي مي افتد؟

 

در طي جلسه اي با روانكاو، شما تشويق مي شويد كه با هم صحبت كنيد تا افكار و احساسات سركوب شده را كشف كنيد. درمانگر شما سعي مي‌كند فضاي امني ايجاد كند كه در آن احساس راحتي كنيد و بدون قضاوت خود را ابراز كنيد.

ممكن است تشويق شويد كه در مورد موارد زير صحبت كنيد:

  • دوران كودكي
  • ترس ها
  • اضطراب ها
  • روياها
  • پدر و مادر و خواهر و برادر
  • روابط
  • همسر
  • دوست دارد و دوست ندارد
  • كار-زندگي
  • روياهاي روز

روانكاوي چگونه كار مي كند؟

 

ايده‌هاي فرويد در زمان او با واكنش‌هاي متفاوتي روبه‌رو شد و بسياري از منتقدان او با استفاده از اجزاي نظريه‌اش به‌عنوان بلوك‌هاي سازنده، تئوري‌هاي خود را درباره نحوه عملكرد ذهن ساختند. در نتيجه، روانكاوي مدرن تركيبي از رويكردهاي نظري و عملي متمايز و در عين حال به هم پيوسته است.

نظريه هاي روانكاوي بر چندين فرض استوار است. براي شروع، شخصيت از سه جزء تشكيل شده است:

  1. شناسه: شناسه، ذهن ناخودآگاهي است كه شامل اميال اوليه و ابتدايي است.
  2. ايگو: ضمير خودآگاه يا ايگو با ايفاي نقش به عنوان ناظم، در كنترل شناسه است. من به جاي شركت در اعمالي كه براي ارضاي نيازهاي اوليه در نظر گرفته شده اند، سعي مي كند آن نيازها را به روش هاي قابل قبول و عملي اجتماعي برآورده كند.
  3. سوپرايگو: سوپرايگو بيانگر واقعيت بيروني است كه شامل ايده ها، احساسات و رفتارهاي آگاهانه است كه ارزش هاي والدين يا اجتماعي را منعكس مي كند.

رابطه بين سه عنصر شخصيت، كشمكش دروني را در اكثر افراد به تصوير مي كشد. هدف درمان روانكاوي حل تنش هاي اساسي بين ايد، ايگو و سوپرايگو به منظور دستيابي به تعادل است.

نمايش اسلايد

17 روش روزمره براي كاهش افسردگيبه نمايش اسلايد مراجعه كنيد
 

نمونه هايي از تكنيك هاي روانكاوي چيست؟

 

  • تحليل رويا: تعبير خواب در روانكاوي براي آشكار كردن افكار ناخودآگاه استفاده مي شود. فرويد معتقد بود كه افكار و احساسات سركوب شده از طريق روياها به سطح ذهن مي آيند. 
  • معاشرت آزاد: در طول معاشرت آزاد، شما تشويق مي شويد كه آزادانه در مورد هر چيزي كه به ذهنتان مي آيد صحبت كنيد. به عنوان مثال، روانكاو شما ممكن است فهرستي از عبارات تصادفي را براي شما بخواند و شما به سادگي با اولين تداعي هايي كه به ذهنتان مي آيد پاسخ دهيد. در طي فرآيند تداعي آزاد، ممكن است خاطرات سركوب شده ظاهر شوند.
  • تفسير: روانكاو شما ممكن است سعي كند به شما كمك كند تا خاطرات و روايت هاي شخصي را عميقاً بررسي و تجزيه و تحليل كنيد و موضوعات رايج در داستان هاي خود را شناسايي كنيد. مثالي از "لغزش فرويدي" زماني اتفاق مي‌افتد كه شما ناخواسته چيزي حياتي را در طول يك مكالمه تصادفي به اشتراك مي‌گذاريد كه چيزي را در مورد آنچه در ناخودآگاه شما مي‌گذرد آشكار مي‌كند.
  • انتقال: انتقال زماني اتفاق مي افتد كه احساسات تجربه شده براي شخصي در گذشته را به زمان حال منتقل كنيد. به عنوان مثال، ممكن است بين شما و درمانگرتان انتقالي وجود داشته باشد، جايي كه شما احساساتي را به سمت درمانگر هدايت مي كنيد كه در واقع به سمت شخصي از گذشته شما هدايت مي شود.

درك CBT در مقابل روانكاوي

دو راه را در سفر مراقبت از سلامت روان تصور كنيد: يكي  درمان شناختي رفتاري (CBT) است كه با علائمي براي تسكين سريع علائم همراه است. ديگري، روانكاوي، در مناظر عميق تر ذهن شما پيچ و خم مي كند. هدف هر دو اين است كه شما را به سمت رفاه ذهني بهتر هدايت كنند، اما مسيرهاي مختلفي را براي رسيدن به آن انتخاب مي كنند.

ريشه هاي تاريخي CBT و روانكاوي

داستان با نظريه روانكاوي زيگموند فرويد آغاز مي شود، داستاني كه در آن تجربيات اوليه نقش اصلي را در شكل دادن به روان ما ايفا مي كنند. به سرعت از لكه‌هاي جوهر و كاناپه‌ها گذشته، آلبرت اليس و آرون بك را ملاقات مي‌كنيم—متفكراني كه تصميم گرفتند زمان تغيير فرا رسيده است. آنها تكنيك‌هاي رفتاردرماني شناختي را توسعه دادند كه بيشتر بر افكار كنوني تمركز دارد تا خاطرات دوران كودكي.

اين تغيير رويكردي را ايجاد كرد كه كمتر شبيه باز كردن يك توپ نخ (درمان روانكاوي) و بيشتر شبيه ساختن بلوك‌هاي لگو بود - يك الگوي فكري منفي در يك زمان (درمان شناختي-رفتاري).

اصول اصلي CBT

بازسازي شناختي در هسته CBT به عنوان شواليه آن در زره درخشان در برابر اژدهايان ناراحت كننده مانند اضطراب يا افسردگي قرار دارد كه نمرات موجودي آن براي راحتي بسيار بالاست. با شناسايي اين جانوران - كه الگوهاي فكري منفي ناميده مي شود - و آموزش افراد براي به چالش كشيدن آنها، هدف اين رويكرد هدفمند نه تنها مقابله، بلكه غلبه بر مشكلات فعلي است.

كاوش در اعماق با درمان روانكاوي

اگر كنجكاو هستيد كه چرا تحليل رويا آشنا و در عين حال مرموز به نظر مي رسد، به اين دليل است كه روانكاوان معتقدند روياها كارت پستال هايي از مواد ناخودآگاه ما هستند كه نياز به تفسير دارند. يك روانكاو آموزش ديده از طريق تكنيك هاي درماني مانند تداعي آزاد - تمريني شبيه به اجازه دادن به افكار شما - بدون اينكه شما متوجه شويد، به افشاي روايت هاي پنهاني كه بر فيلمنامه زندگي شما تأثير مي گذارد كمك مي كند.


از نظر اثربخشي؟ خوب، تحقيقات نشان مي‌دهد كه روانكاوي طولاني‌مدت ممكن است اثرات طولاني‌تري نسبت به درمان معمول در هنگام مواجهه با شرايط مزمني مانند افسردگي داشته باشد. با اين حال، برخي استدلال مي‌كنند كه به دليل كوتاه بودن درمان‌هاي شناختي رفتاري در مقايسه با همتايان روان‌پويشي خود، ممكن است مقرون به صرفه‌تر باشند و در عين حال علائم خاص را به‌سرعت به طور قابل توجهي بهبود بخشند - همانطور كه در مطالعات پيامدهاي متعدد ديده مي‌شود.


انتخاب بين اين مسيرها تا حد زيادي به نيازهاي فردي بستگي دارد - شدت علائم در مقابل جستجوي رشد عميق - و همچنين ترجيحات نسبت به نحوه عملكرد درمان در كنار ملاحظات عملي مانند كارايي هزينه در برنامه‌ريزي مراقبت بهداشت روان.

 

غذاي كليدي: 

CBT تسكين سريع علائم را با تكنيك هاي متمركز بر زمان ارائه مي دهد، در حالي كه روانكاوي در اعماق ذهن كاوش مي كند تا روايت هاي اساسي را كشف كند. انتخاب شما بايد اهداف شخصي و جنبه هاي عملي شما مانند هزينه و زمان را منعكس كند.

مباني نظري CBT در مقابل روانكاوي

در هسته خود، آنها در رويكرد خود به سلامت روان متفاوت هستند. در حالي كه CBT بر الگوهاي فكري در ضمير خودآگاه متمركز است، روانكاوي عميقاً در ناخودآگاه كاوش مي كند.

الگوهاي فكري در مقابل ذهن ناخودآگاه

درمان شناختي-رفتاري به عنوان يك چراغ راهنما براي كساني است كه در درياي ناآرام الگوهاي افكار منفي حركت مي كنند. مانند داشتن يك قطب نماي روانشناختي است كه مستقيماً به مشكلات فعلي شما اشاره مي كند - بدون نياز به انحراف در خاطرات دوران كودكي. خلاقيت آرون بك به شما مي آموزد كه چگونه افكار منفي را شناسايي كنيد، آنها را به چالش بكشيد و آنها را با روش هاي سازگارتر تفكر عوض كنيد.

در مقابل، درمان روانكاوي را به عنوان يك حفاري باستان شناسي در نظر بگيريد كه در آن تحليل رويا بيل شماست و تداعي آزاد مانند برس هاي ظريفي عمل مي كند كه آثاري از تجربيات اوليه مدفون در روان شما را نشان مي دهد. اين روش كه توسط خود زيگموند فرويد ابداع شد، معتقد است كه تنها با كشف مواد ناخودآگاه مي‌توانيم واقعاً خود را درك كنيم و در نتيجه آن را درمان كنيم.

اگر مايليد چندين برابر بيشتر از آنچه اكثر درمان‌ها مي‌خواهند وقت بگذرانيد، اما به دنبال چيزي بالقوه دگرگون‌كننده‌تر هستيد، رابطه درماني ارائه‌شده توسط روانكاوان آموزش‌ديده ممكن است علي‌رغم الزامات تعهدش ارزش كاوش بيشتر را داشته باشد.

رويكردهاي روانكاوي خجالتي از صرف زمان - مقدار زيادي از آن - براي تسهيل رشد شخصي و نه صرفاً تسكين علائم نيستند. آنها هر روز براي تغيير پايدار بر سر راه‌حل‌هاي سريع بحث مي‌كنند.

مطالعات نشان داده‌اند كه درگيري طولاني‌مدت در چنين روش‌هاي عمق‌گرا ممكن است منجر به اثرات طولاني‌تري در مقايسه با ساير روش‌هاي درماني در هنگام مواجهه با شرايط مزمن مانند افسردگي يا اختلالات شخصيتي شود.

برش از طريق افكار آگاهانه با CBT

درمان شناختي رفتاري به خود مي بالد كه از همان ابتدا هدف گرا است – اين درمان به سرعت علائم خاصي را هدف قرار مي دهد تا سريعتر به مسير خود بازگرديد بدون اينكه لزوماً نيازي به جلسات گسترده متمركز بر تجربيات اوليه يا كاوش در هر شكافي از تاريخچه ذهني خود داشته باشيد.

تحقيقات نشان مي‌دهد كه كارايي CBT نه تنها در رسيدگي به شرايط سلامت روان مانند استرس پس از سانحه يا اختلال وسواس فكري-اجباري است، بلكه به افراد كمك مي‌كند تا اين مسائل را به طور عملي روزانه مديريت كنند و باعث مي‌شود در طيف‌هاي مختلف در حلقه‌هاي مراقبت سلامت روان مورد احترام قرار گيرد.

با بينش هاي پشتيباني شده توسط ابزارهايي مانند پرسشنامه افسردگي بك، كه شدت علائم افسردگي را تعيين مي كند. درمانگراني كه از تكنيك‌هاي شناختي-رفتاري استفاده مي‌كنند، مستقيماً هدفشان تبديل افكار ناكارآمد به شناخت‌هاي سالم‌تر است.


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۱ آبان ۱۴۰۳ساعت: ۱۱:۱۲:۲۰ توسط:mohi موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :